پسری از جنس غرور

متن های زیبا-انرژی مثبت-انگیزشی-برنامه نویسی

پسری از جنس غرور

متن های زیبا-انرژی مثبت-انگیزشی-برنامه نویسی

این سایت درباره زبان ها و یادگیری برنامه نویسی و متن هایی در هر موضوع ای است.
امیدوارم لحظاتی خوش با ما تجربه کنید.

This site is about languages ​​and learning programming and texts on each topic. Hope you enjoy our moments

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب با موضوع «متن های زیبا» ثبت شده است

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺩﺵ، ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻗﻠﻘﻠﮏ ﺩﻫﺪ ﻣﻐﺰﺵ ﺩﺭﮎ می‌کند ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﻠﻘﻠﮑﺶ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ!


بیشعوﺭﯼ ﻫﻢ دقیقاﻣﺜﻞ این است؛ 

خیلیها نمی‌فهمند ﮐﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ!


#خاویر_کرمنت


proudson1995@

Prouson.blog.ir


amir ariyamanish
۲۲ آذر ۹۶ ، ۲۱:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

اگر بین قلب و ذهنت جنگ و جدالی در گرفت
 فراموش نکن همیشه حق با قلب توست...

چرا که ذهن توسط جامعه بنا می‌شود

ذهن، حاصل تعلیم و تربیت جامعه است

جامعه، ساختار ذهن را به میل خودش شکل می‌دهد

 ذهن، هدیه زندگی نیست!

 اما قلب، بِکر است.
هدیه آفرینش است.
از ازل پاک بوده و تا ابد، پاک و پاکیزه خواهد ماند.

amir ariyamanish
۱۸ آذر ۹۶ ، ۲۲:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بین "علاقه هایتان" و "منطقتان"

هیچ وقتی یکی را انتخاب نکنید.

باور کنید هیچ کدامشان به تنهایی درست نیست.

نه علاقه ای که بی منطق باشد

و نه منطقی که بدون علاقه پیروی شود.

همیشه انتخاب هایتان را جوری تعین کنید

که نه بی منطق باشد و نه بی علاقه

یک جور قاعده بُرد،بُرد.

تقسیم کردن انتخاب ها به این دو دسته

پشیمان شدنش حتمی است

می دانید چه می گویم؟!حتمی است‌...

amir ariyamanish
۱۵ آذر ۹۶ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

از وقتی یادم‌می اید.پدر و مادر ارزوی امدنش را داشتند.نمی دانستم چه کسی است که آن ها مشتاق دیدارش هستند.

می بینم و می شنوم برادران و خواهران من را در فلسطین چگونه از سرزمینشان می رانند.از او می خواهم که بگذارد من حقیر سربازی کوچک در میان سربازان فراوان و بزرگش باشم.

مولای ما خند بر روی لبان ما خشکیده است.غمی فراوان سایه نحس و شومش را بر دلهایمان گسترانده است.

سال های زیادی است که دربین ما ایستاده ای!مارا میبینی و خجالت میکشی.

می بینی لحظه ها رحم و مروت ندارند.اگاهی تو در همه جا پخش شده است ،عرق شرممان را ببین!روزها مثل باد میگذرند.


زمان اعصاب دل را خرد کرده است. و زمین ،همین طور سرگیجه دارد و حیران است .ما برای یکدیگر یکنواخت شده ایم وچقدر بی معناییم!


چقدر در دفتر مشق زندگی غلط داریم.چرا کسی نمی اید که نارا حتی با روحمان اشتی دهد؟!

می دانم که خجالت میکشی ولی باید شروع کرد.شرمنده ات هستیم ولی باید کمکمان کنی .

حتی سلول های بدنمان‌هم از یکدیگر فراری هستند.باه همه درماندگی و نادانی ام باز تورا می جویم.

تو را که صبرت زمان را حیرت زده و زمین را انگشت به دهان کرده است.

*قسمت می دهم که بیایی*


amir ariyamanish
۱۵ آذر ۹۶ ، ۱۴:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر